به گزارش «نماینده»، "علی رجستری رمکانی"، اهل روستای «سوزا» است. در سوزا هم همانند روستاهای دیگر قشم تا چشم کار میکند درختهای نخل سر برافراشتهاند؛ به سمت خانه وی میرویم. از پشت دیوارهای سیمانی و دو لنگه در آبی و سرمهای خانهاش، شاخ و برگ درختهای نخل که در باد تکان میخورند خودنمایی می کند.
زنی با روبنده سیاه به استقبالمان میآید؛ وارد حیاط بزرگی میشویم؛ گوشه سمت چپ حیاط یک قایق زرد رنگ جا خوش کرده که معلوم است روزگاری عصای دست ملوانی کهنه کار بوده است.
پیرمرد با چهرهای آفتاب سوخته و تیره همانند سایر اهالی جنوب با عصایی در دست جلوی در اتاق با لباسی محلی منتظر ایستاده. نوهها و نتیجهها دور پای پیرمرد میچرخند، دنبال هم میدوند و صدای خندهشان فضای اتاق را پر کرده است. گوشه دیگر پیرزنی با برقع و چادری رنگی که به سر کرده به یک متکا تکیه زده، اهل خانه می گویند او مادرشان است که نابینا شده و بخشی از قدرت شنواییاش را نیز از دست داده است.
پسر بزرگتر رجستری درباره وی توضیح میدهد که پدرم متولد سال 1275 است و تا کنون چهار مرتبه ازدواج کرده و از سه زن قبلی خود صاحب فرزندی نشده است؛ اما از زن چهارمش که مادر آنهاست صاحب 18 فرزند شده که اکنون پنج دختر و یک پسر از آنها زنده ماندهاند و بزرگترین فرزند وی 70 ساله است.
ملوان دارای 33 نوه و 45 نتیجه است. به سختی فارسی صحبت میکند. پسرش می گوید: «هوش و حواسش سرجایش نیست». با این حال با دقت وراندازمان میکند و لحظهای مهمان نوازی و لبخند زدن را فراموش نمیکند. خود او درباره کارش میگوید: «در لنج کار میکردم و شغلم ماهیگیری بود. به سواحل هند و بمبئی میرفتم و در حاشیه خلیج فارس مشغول صیادی بودم و تا چند سال قبل هم توان کار داشتم اما از جایی به بعد دیگر نتوانستم به دریا بروم».
وی در حالی که می گوید: «چهار بار ازدواج کردم و هر زنی که گرفتم با عشق بوده است» در فضایی که سکوت بر آن حاکم شده و تنها صدایی که به گوش میرسد چرخیدن هماهنگ پرههای دو پنکه سقفی اتاق است، ماجرای زندگیاش را با شعری آهنگین زمزمه میکند و میگوید که در همه سالهای دور زندگی سختی داشته و عشقش دریاست. ملوان با وجود بیماری، هنوز به زندگی امیدوار است.
دختر بزرگتر او که کمی دیرتر به جمعمان می پیوندد پس از سلام و احوالپرسی ابتدا به سمت مادر می رود، دستانش را می گیرد و چیزی در گوشش زمزمه می کند و با صدای بلندتر در پاسخ به سوالی درباره چگونگی رتق و فتق امورات خانه با توجه به شرایط سخت پدر و مادر میگوید که همه ما در مجاورت پدر و در خانههای اطراف در روستا زندگی میکنیم و هر روز نوبت یکی از خواهرهاست که بیاید و تا شب از پدر و مادر مراقبت کند و کارهای روزانه را انجام دهد و این دو هیچ وقت تنها نمی مانند.
طبق اظهارات تقی پور، مشاور مدیرعامل سازمان تامین اجتماعی، در میان بازنشستگان این سازمان، 30 مستمری بگیر بالای 100 سال، سن دارند و یکی از مسن ترین آنها با 121 سال سن در جزیره قشم زندگی می کند.
علی رجستری در سال 74 و پس از تصویب اولین قانون بیمه ملوانان، تحت پوشش سازمان تامین اجتماعی می رود و به علت دارا بودن شرط سنی لازم، پس از 10 سال بیمه پردازی و در سال 84 بازنشسته شده و در سن 109 سالگی مشمول دریافت مستمری بازنشستگی و از کارافتادگی می شود.
به گفته اکبری، رئیس تامین اجتماعی شهرستان قشم، علی رجستری اکنون یک میلیون و صدهزار تومان در ماه مستمری دریافت میکند و 12 سال است که تحت پوشش بیمه صیادان قرار دارد. ارائه خدمت به وی همانند دیگر مستمری بگیران تا پایان عمرش ادامه دارد و حتی پس از فوت وی بازماندگانش مشمول دریافت مستمری خواهند بود که نشان دهنده حمایت قطعی تامین اجتماعی از صیادان است که در شرایط سختی فعالیت میکنند و روزگار می گذرانند.
نظر شما